جدول جو
جدول جو

معنی بابا کلاه - جستجوی لغت در جدول جو

بابا کلاه
ازتوابع دهستان چهاردانگه سورتچی ساری
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کَ)
دهی از دهستان ماهور و میلاتی بخش خشت شهرستان کازرون در 85 هزارگزی شمال باختر کنار تخته و کنار راه فرعی کازرون به گچساران، دامنه گرمسیر. سکنۀ آن 538 تن. آب آن از چشمۀ شیرین و محصول آن غلات دیمی و شغل اهالی زراعت و قالی بافی است. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
یکی از یازده قریۀ معروف اردکان فارس است. (جغرافیای غرب ایران ص 110). قریه ای است به سه فرسنگی میانۀ جنوب و مشرق اردکان. (فارسنامۀ ناصری)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
قریه ای در میان خرم آباد و نهاوند
لغت نامه دهخدا
(کَ)
از دهات چهاردانگۀ هزارجریب ساری. و رجوع به ترجمه مازندران و استرآباد رابینو ص 163 و 166 و رجوع به بالا کولا شود
لغت نامه دهخدا
(کَ لَ)
دهی از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه، 28 هزارگزی جنوب خاوری مراغه، 15 هزارگزی جنوب شوسۀ مراغه به سراسکند. کوهستانی، معتدل. مالاریائی و سکنۀ آن 449 تن، شیعه. آب آن از قنوات و چشمه سارها و محصول آن غلات، حبوبات، کشمش، بادام، زرد آلو و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان جاجیم بافی است و راه مالرو دارد. (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
روستایی از دهستان استرآباد جنوبی گرگان
فرهنگ گویش مازندرانی
بابا بزرگ، داداش، برادر، در تحقیر افراد ساده به کار رود
فرهنگ گویش مازندرانی